بخشی از مقدمه کتاب راز خوشنویسی ایرانی
مؤلف: نورالدین کرمی
ترجمه به انگلیسی: بهمن باباعباسی
نشرپریسک- ۱۳۹۹
مقدمه:
خط شکسته، یکی از خطوط سهگانهی اصیل ایرانی است که پس از خط تعلیق و نستعلیق برای سهولت در نگارش و سرعت بخشیدن در کتابت خط نستعلیق، در مکاتبات دیوانی به وجود آمد. این خط در طول دوران، دستخوش تغییرات مختلفی بوده که در جهت به رشد رساندن و زیباتر نوشتن آن، اساتید بسیاری قلم دوانیدهاند. امروزه این خط به دو شیوه نوشته میشود: یکی ادامهی شیوهی قدما و دیگری شیوهی نوین، که از لحاظ ترکیببندی و نرمش حروف نسبت به گذشته قابل بررسی است. خط شکسته بهعلت رکود چند دههای که در طول تاریخ داشته، از هندسهی واحدی برخوردار نیست. پس قوانین و تناسبات بهصورت قانون واحدی استخراج نشدهاست. حالتهای گوناگون نگارش این خط، زمانی نظام پیدا میکند که نگارش در این خط بر پایهی قوانین و هندسهی مشخصی باشد. میتوان با بررسی حروف و کلمات و همچنیین بررسی ترکیببندیها و ساختار ترکیب بندی در صفحهی اصول نگارش این خط را استخراج کرد و معیارهای سنجش خط شکسته را بر اساس آن تدوین نمود. اینکه از بین خطوط موجود از آثار گذشتگان و بزرگان این هنر، آثار درویش عبدالمجید مورد تاکید واقع میشود، آن است که ایشان را همهی اساتید فیالجمله به عنوان نابغهی این خط و صحیحترین نگارندهی آن در طول تاریخ میپندارند، پس خط ایشان را مبنا قرار داده و مورد تجزیه تحلیل واقع میشود. پس از بررسیهای انجام شده در مورد هندسه ساختار حروف و کلمات، نتایج کار بهطور خلاصه اینکه تمامی حروف و کلمات در خط شکسته درویش عبدالمجید برپایه تناسبات طلایی و در راستای کرسی پنهانی به نام اسپیرال طلایی قرار گرفتهاست. در اواسط قرن هشتم هجری، خوشنویسی ایرانی قدم در یکی از عالیترین دورههای خود گذاشت و سه قلم از خطوط ایرانی- اسلامی یعنی«نستعلیق»، «تعلیق» و «شکسته نستعلیق» بر جریدهی ایام جلوهگر شدند.
خطوطی که اگر چه الفبای آن برگرفته از الفبای عربی است، اما آثار آن را باید از ابداعات خاص ایرانیان دانست. قرن هشتم و نهم هجری در هرات از بهترین دورههای رشد خوشنویسی به شمار میآید و این هنر بزرگ پارسی در تمام مجامع و موسسات علمی مورد توجه بوده، شاهان و شاهزادگان به آن نظر ویژهای داشتهاند تا آنجا که خط نویسان و خط شناسان بسیاری را در دربار خویش جلب کرده و آنان را ترغیب و تشویق شایسته میکردند.
چنانچه در احوال بعضی از هنرمندان آمده، حتا جایزههای بسیار بزرگ و با ارزش را برای هنرمندان منظور میکردند و از علاقهمندی آنان بدین هنر این بس که تعدادی از شاهان و بزرگان خود از خوشنویسان صاحب نام بودهاند. آثار به جا مانده از آنان خود دلیل و مدرک بارزی بر این مدعاست. فهم درهندسه و ساختار نهفته در تناسبات موجود در خط درویش عبدالمجید، دغدغه بسیاری از هنرمندان است که هرکدام به نوبهی خود، سعی در چگونگی ارائهی مطالبی نو در این جهت و نیز نکاتی که برای دیگر هنرمندان این عرصه، رهگشا و قابل استفاده باشد، داشتهاند.
در این نوشتار سعی براین شدهاست با نگاهی تازه و تخصصیتر در مورد هندسه خط شکسته، نکاتی تازه در مورد ساختار و تناسبات خط شکسته بر پایهی ساختار خط درویش عبدالمجید طالقانی ارائه شود در این زمینه تحقیق مشابهی که وجود دارد، مقالهای است که دکتر جواد بختیاری در زمینهی تناسبات خط نستعلیق انجام داده است.
بدین صورت که ایشان از بین خط اساتید مختلف نمونهای را به صورت انتخاب از یک مجموعهی ناهمگن انتخاب کرده و فقط حروف را با میزان تناسبات طلایی در خط نستعلیق سنجیده است. در مورد خط شکسته و زندگی و احوال درویش کتابهای متعددی ارائه شدهاست که فقط نمونهی آثار ایشان را ارائه دادهاند. در مورد هندسه و ارتباط آن با هنر نیز مطالبی از سوی بزرگان فن بیان شدهاست که ارتباط آن با هنرهای دیگری را مورد بررسی قرار دادهاند. در مورد خوشنویسی نیز مقالات و کتب مختلفی منتظر شده ولی در مورد نظام تناسبات در خط شکسته کار مشابهی رویت نشدهاست.
به گزارش سیمره، نورالّـدین کرمی متولد ۱۳۶۱ خرمآباد است. استاد وی یدالله کابلی خوانساری بودهاست.