تو اون کوه بلندی که سرتاپاغروره ،کشیده سربه خورشید غریب وبی عبوره

به چشم من ،تو اون کوهی ،پرغروری ،بی نیازی ،باشکوهی 

تو همون اوج غریب قله هایی ،تو دلت فریاده اما بی صدایی