ای که در دفتر خط، نقش دل دریایی

به سماواتی و بر مکتب ما غوغایی

کار ایجاز کنی تا که قلم می رقصد

راه دل راتو به این مایه خط بگشایی

گربگیرد بجهان عمر دوباره درویش

به چنین مرتبه ات خیره شود شیدایی

هرگزازجورحسدهیچ مرنجان خودرا

که بَـرِ حاسد تو نیست بجز رسوایی

تو که شیرین قلم و فخر به هر استادی

روحِ هـــرمکتب و تو رایحه حلوایی

توبدین شیوه ای و شیوه تو راه درست

نه شکسته ست بدین شیوه که تو شیوایی

تا که در دایرهٔ عشق ، قلم کرد سماع

به سماعِ خطِ ما، دست تو کرد اعطایی

تو یداللهی و هـــــم دست خدا یارتوبود

که به این دست چه هـا بر قلمت بنمایی

کابلی قــدر خط و زلف قلم داند و بس

که همین لطف رهش داده به ما والایی


خط وشعر از استاد کرمی در ستایش استاد کابلی، مرد بی بدیل عرصه خوشنویسی شکسته نستعلیق